درد دل در چاه گفتن
از نظر سلامت روان، و بهداشت روانى، و روانشناسى بالينى، اگر درد دلها، عقده هـا،مظلوميّتها در انسان انباشته گردد، و در جائى گفته نشود، يا ياران رازدارى نباشند كه عقده زدائى شود، تراكم عقده ها خطر آفرين است، بايد عمل بيرون زدائى، و سبك شدن از عقده ها صورت گيرد،كه با درد دل كردن براى دوستان همراز، يا خانواده، تاحدودى اصلِ عقده زدائى تحقّق مىيابد. وگرنه انواع اختلالات روانى، ضطرابات روحى، سكتههاى قلبى، در انتظار انسان است.
در آن روزگاران تنهائـى، حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) بود و دنيا دنيا
مظلوميّتهــا،محروميّتهـا،ناديده گرفتن حق،زورگوئىها،تهمتها،حسادتها
و كينه توزىهاى شرم آور،چه مىتوانست بكند؟ چه كسى را داشت كه راز
دل بگشايد؟ عقده زدائـــى نمايد و خود را سبك كند؟از اين رو در اوقات خاصّى
به بيابان مىرفت، و در ظلمت شب سر درچاهى فرو برده، اسرار نهان رامىگفت،
و دَرِ رازها را مىگشود و درد دلها مىكرد.

❤ بِسمِ اللهِ الرَحـمنِ الرَحیم ❤