از نظر سلامت روان، و بهداشت روانى، و روانشناسى بالينى، اگر درد دل‏ها، عقده هـا،مظلوميّت‏ها در انسان انباشته گردد، و در جائى گفته نشود، يا ياران رازدارى نباشند كه عقده زدائى شود، تراكم عقده ها خطر آفرين است، بايد عمل بيرون زدائى، و سبك شدن از عقده ها صورت گيرد،كه با درد دل كردن براى دوستان همراز، يا خانواده، تاحدودى اصلِ عقده زدائى تحقّق مى‏يابد. وگرنه انواع اختلالات روانى، ضطرابات روحى، سكته‏هاى قلبى، در انتظار انسان است.

در آن روزگاران تنهائـى، حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) بود و دنيا دنيا

مظلوميّت‏هــا،محروميّت‏هـا،ناديده گرفتن  حق،زورگوئى‏ها،تهمت‏ها،حسادت‏ها

        و كينه توزى‏هاى شرم آور،چه مى‏توانست بكند؟ چه كسى را داشت كه راز

دل بگشايد؟  عقده زدائـــى نمايد و خود را سبك كند؟از اين رو در اوقات خاصّى

به  بيابان مى‏رفت، و در ظلمت شب سر درچاهى فرو برده، اسرار نهان رامى‏گفت،

    و دَرِ رازها را مى‏گشود و درد دل‏ها مى‏كرد.