خانم‌ها با وفا ترند ميگید نه داستان زير را بخونيم:


يه زوج ?? ساله به مناسبت سي و پنجمين سالگرد ازدواجشون رفته بودند

بيرون که يه جشن کوچيک دو نفره بگيرن.
وقتي توي پارک زير يه درخت نشسته بودند يهو يه فرشته کوچيک خوشگل جلوشون

ظاهر شد و گفت: چون شما هميشه يه زوج فوق العاده بودين و تمام مدت به همديگه

 وفادار بودين من براي هر کدوم از شما يه دونه آرزو برآورده ميکنم!


زن از خوشحالي پريد بالا و گفت:

! چه عالي! من ميخوام همراه شوهرم به يه سفر دور دنيا بريم


فرشته چوب جادوييش رو تکون داد و پوف! دو تا بليط درجه اول براي بهترين تور مسافرتي

دور دنيا توي دستهاي زن ظاهر شد !
حالا نوبت شوهر بود که آرزو کنه .

مرد چند لحظه فکر کرد و گفت:


اين خيلي رمانتيکه ولي چنين بخت و شانسي فقط يه بار توي زندگي آدم پيش مياد


بنابراين خيلي متاسفم عزيزم آرزوي من اينه که يه همسري داشته باشم که ?? سال از من کوچيکتر باشه

زن و فرشته جا خوردند و خيلي دلخور شدند. ولي آرزو آرزوئه و بايد برآورده بشه.

فرشته چوب جادوييش رو تکون داد و پوف! مرد ?? سالش شد !!!