1. خانمی می گفت دعا می کردم پسر عمه ام همسرم شود و وقتی نشد با خدا هم قهر کردم.

 الان می‌بینم که معتاد است. 2. دختر می‌گفت در دانشگاه از استاد جوانی خوشش می‌آمد از خدا

 

می‌خواستم شوهرم شود ولی او با دوستم ازدواج کرده الان دوستم می‌گوید او با دختران زیادی

 

 سر و سرّی دارد. 3. آقایی می‌گفت دعا می‌کردم در فلان رشته قبول شوم و نشدم به اجبار وارد

 

رشته دیگری شدم و دیدم متناسب با ذوق و استعدادم هست خدا را شکر می‌کنم که دعایم قبول

 

نشد 4. مدتی قبل خودم مادرم را به چشم پزشکی بردم دکتر گفت باید سریع چشمش عمل شود

 

گفتم ایشان ناراحتی قلبی دارند گفت باید از پزشکش اجازه بگیرید برای بیهوشی. دعا کردم که

 

 ایشان وقت خالی داشته باشد تا نوبت بزنم ولی ایشان قبول نکردند . از این که نتوانسته بودم

 

 نوبت بزنم خیلی ناراحت شدم بعد از آن روحانی‌ای چشم پزشک حاذقی را به من معرفی کرد

 

وقتی رفتم او گفت اصلا نیاز به عمل ندارد و با دارو قابل درمان است. 5. یکی از علمای بسیار

 

بزرگ می‌گفت وقتی کوچک بودم دایی‌ام من را به حوزه علیمه برد استادم سخت گیر بود هر روز

 

 دعا می‌کردم که‌ای کاش استادم بمیرد تا از شرّ درس راحت شوم بعد گفتم اگر استاد هم بمیرد

 

دایی‌ام من را به مدرسه دیگری می‌برد از آن به بعد دعا می‌کردم دایی‌ام بمیرد. در حدیث داریم

 

در دعا ماباید برای خدا تکلیف مشخص نکنیم یعنی صلاح کار را به علم بی نهایت، لطف و مهر

 

بی حد و حکمت ناپایان خدا واگذاریم. چیزی که هست این است که براساس کریم بی نهایت

 

 الهی و عشق بی شرط به بندگان و جوشش فیض بی حساب خدا همه دعای ما حتماً مستجاب

 

می‌شود اما استجابت براساس حکمت و لطفش به یکی از امور زیر است: 1. رسیدن به خواسته.

 

2. دفع بلای بزرگ از زندگی ۳. ذخیره آخرت( که ماندگارتر و با برکت تر است)

 4

. بخشش گناهان بنابراین 1. بدون این که ذهنتان را درگیر او کنید دعا کنید که خدایا اگر ایشان

 

 فرد مناسبی هستند مهر من را به دلشان بینداز وگرنه بلا را از من دفع کن 2. خداوندا مرا آن ده

 

 که آن به 3. این آیه را زمزمه کنید:

4

. وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ بقره/

216 شايد چيزی را، ناخوش بداريد و در آن خير شما باشد و شايد چيزی را دوست داشته باشيد و به

 

رایتان ناپسند افتد خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.

 

 Fighting is enjoined on you, and h is an object of dislike to you; and it may be that you dislike a thing while it is good for you, and it may be that you love a thing while it is evil for you, and Allah knows, while you do not know.